آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

آترینا مسافر کوچولوی بهار

با یاد نام او که به فرشته کوچولوی ما زندگی بخشید، آغاز خواهم کرد

به تو فکر می کنم که چگونه در گلزار وجودم آشیان کردی و بر تار و پود تنم حروف عشق را ترنم فرمودی. چه بگویم و چه بنویسم که کلمات گنجایش بیان عشقمان به تو را ندارد و من به سوی هر کلمه ای که می روم از دستانم می گریزد. ولی با این همه، همین کلمات شکسته بسته را کنار هم می گدارم و امیدوارم بتوانم ذره ای از بسیارت و اندکی از سرشارت را سپاسگذار باشم. 90/10/3 سونو دادم دخملم 26 هفته و 2 روزش بود و 1 کیلو هم وزن داشت. 90/11/9 مجددأ سونو دادم دخملم 30 هفته و 5 روزش بود و 2 کیلو هم وزن داشت. دکترم از روند وزن گیری فرشته کوچولوم خیلی راضی بود و تاریخ زایمانم رو از 15 فروردین به 10 فروردین انتقال داد. در حال حاضر  دخم...
24 بهمن 1390

آترینا اوج هستی

دیشب سونوگرافی دادم دخترم در حال حاضر 21 هفته و 4 روزشه و420 گرم وزن داره. مادر بودن حس خیلی قشنگیه خوشحالم و خدا رو شکر میکنم که این لیاقت رو داشتم که مادر بودن رو تجربه کنم و عشق رو با تمام وجودم درک کنم.                        انتظار تولد و درآغوش کشیدن فرزندم انتظار شیرینی ست که لحظه هایم را پر از شادی و سرور کرده و آنقدر بی قرارم کرده که روزها در نظرم کند و کش دار می گذرند و هروز انتظار برایم دشوار و دشوارتر می شود. از خدای مهربون می خوام که حافظ دخترم باشد تا به سلامت پا به دنیایی بگذارد که پدر و مادرش عاشقانه در ...
9 آذر 1390

آرزوی وصال

.... وعشق هدیه ایست جاودانی. و من چه عاجزانه افق های طلایی نگاهت را با هزار تمنا جستجو می کنم و قصه تنهایی را در آسمان آبی نگاهت در میان می گذارم  در دل شب های تاریک وجودم به جستجوی روشنایی شمع وجودت می گردم به آفتاب گردانی می مانم که هر صبح به امید آفتاب وجود تو سر از خواب برمی دارد و خوب می دانم بی تو گلبرگهای نازک وجودم را باد سرد خزان در هم فرو می ریزد، و جوانه های ناشکفته امیدم به دور از تو می خشکند. دخترم وجودت بارانی از عشق است بر باغ رویاهایم، و دلم چه بی قرار برای تولدت  می تپد در سکوت پر از فریاد خود می گویم؛ دخترم به وسعت تمام معصومیتت دوستت دارم       &nbs...
9 آذر 1390
1